پناهگاه امن خانه
شانه هایت ستون محکمی است پناهگاه امن خانه را دست در دستانم که میگذاری خون گرم ارامش در کوچه رگهایم میدود در برابر طوفانهای بیرحم زندگی می ایستی ان چنان که گویی هر روز از گفت وگوی کوهستانها باز می ایی لبخند پدرانه ات تارهای اندوه را از هم می دراند تویی که صبوری ات دلهای ناامید را سپیده دم امیدواری ست مرامنامه دریا را روح وسیعت به تحریر می اید ان هنگام که ابرهای دلتنگی پنجره های خانه را باران می پاشند اسمان همواره بوسه بر پیشانی بلندت را ارزومند است.. ...
نویسنده :
مامان امین
11:22